جدول جو
جدول جو

معنی تنفیذ کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تنفیذ کردن
نافذگردانیدن، اجرا کردن، روان کردن (حکم، فرمان) ، امضاء کردن (حکم، فرمان) ، استوار گردانیدن، تایید کردن، نفوذ کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پالودن پالاییدن پاک کردن پالودن بی آلایش کردن، بپایان رسانیدن امری را، رفع اختلاف کردن، یا تصفیه کردن حساب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعویذ کردن
تصویر تعویذ کردن
دفع بلا کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلفیق کردن
تصویر تلفیق کردن
بهم پیوستن، بهم بستن سخن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنجیس کردن
تصویر تنجیس کردن
پلید نمودن
فرهنگ لغت هوشیار
بیدار کردن بیداراندن آگاهاندن، ادب کردن، گوشمالی توجیدن بیدار کردنهوشیار ساختن، آگاه کردن، گوشمال دادن مجازات کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تکفین کردن
تصویر تکفین کردن
کفن کردن مرده کفن پوشاندن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از توفیر کردن
تصویر توفیر کردن
سود بردن، نفع بردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
نظم دادن بسامان کردن مرتب ساختن، بهم پیوسته کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تخفیف کردن
تصویر تخفیف کردن
سبک کردن سبکبار ساختن، کاستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
Castigate, Chasten
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
Adjust, Modulate, Regulate, Set, Tune
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
Refine
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
regolare, modulare, impostare, accordare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
affinare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
castigar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
ajustar, modular, regular, configurar, sintonizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
refinar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
调整 , 调节 , 设置
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
bestrafen, züchtigen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
dostosować, modulować, regulować, ustawiać, stroić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
oczyszczać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
очищати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
карати , карати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
налаштовувати , модулювати , регулювати , налаштувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
verfeinern
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
anpassen, modulieren, regulieren, einstellen, stimmen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنبیه کردن
تصویر تنبیه کردن
наказывать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تنظیم کردن
تصویر تنظیم کردن
регулировать , модулировать , настраивать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصفیه کردن
تصویر تصفیه کردن
очищать
دیکشنری فارسی به روسی